در این اثر، آیت الله عراقچی علاوه بر بازگویی گوشه هایی از تاریخ فعالیت های علمی، دینی و سیاسی روحانیت، به نکته هایی اشاره کرده که اختصاص به او دارد و در جای دیگری نمی توان آنها را یافت. تدوین این کتاب بوسیله عبدالرحیم اباذری در 7 فصل صورت گرفته است.
آیت الله عراقچی در این کتاب در احوال آقای شیخ محمدتقی دامغانی عالمی نوشته است: «حضرت امام او را به امامت جمعه منصوب نکرد. شاید به چند دلیل بود. اول اینکه او از نظر علمی چندان مورد قبول نبود… دوم آنکه از همان دوران جوانی یک نوع روحیه مقام طلبی در او مشاهده می شد… سوم اینکه او به یک نوع افراط و تفریط و تندروی هم گرفتار بود. اخیراً شنیدم در اثر فقر و فلاکت در اطراف باغها و پارک های جنگلی پاریس تمشک می چید و آب تمشک می فروخت تا اینکه حدود یک سال پیش از دنیا رفت.» دراین کتاب همچنین در مورد یهودیان در همدان می خوانیم که: «همدان شهری است که سابقه سه هزار ساله دارد… در این شهر از قدیم از مراکز مهم تجارت ایران به شمار می آمد… بیشتر مراکز تجاری و بازرگانی این شهر را یهودیان در دست داشتند. آنها برای خودشان کاروان سراهای ویژه و بزرگ ساخته بودند که ثروت و اموال فراوانی در آنجا هر روز مبادله می شد… زمانی که دولت غاصب اسرائیل در سرزمین فلسطین تأسیس شد، بیشتر آنان از همدان به آنجا رفتند. آقای عندلیب از منبریهای خوب همدان… می گفت: یک یهودی مسلمان شده بود و اعمال مسلمانی را هم خوب انجام می داد تا اینکه مریض شد…» اهتمام آیت الله عراقچی به آموزش زبان خارجی را نیز می توان از دیگر نوشته هایش دریافت: «دوستی داشتم که در مدرسه فیضیه با هم بودیم. او زبان انگلیسی بلد بود. قرار شد او به من انگلیسی یاد بدهد و من هم به وی درس طلبگی تدریس کنم. بعد از تهیه کتاب های زبان انگلیسی آنها را پشت کتاب های حوزوی مخفی کرده بودم که کسی نفهمد. ضمنا برای اینکه کسی متوجه نشود زبان را آخر شب ها یا بعد از ظهرها که رفت و آمد کم می شد، می خواندیم.» مشاهدات وی درجنگ جهانی دوم هم خواندنی است: «در آغاز جنگ جهانی دوم من پانزده ساله بودم که متفقین وارد ایران شدند… و در یک کیلومتری همدان شروع به ساختمان سازی کردند و برای خود پادگان موقت ساختند… در آن ایام مردم همدان دو مرحله در اعتراض به کمبود اجناس و قحطی اعتراض کردند… نخست بازار را تعطیل کردند و بعد به سمت اداره بازرگانی راه افتادند و در میان راه ناگهان سربازان انگلیسی که اغلب از بردگان و اجیر شدگان هندی بودند به طرف مردم حمله ور شده و تیراندازی کردند… شخصی به نام حاج اکبر پایش قطع شد… فرد دیگری به نام سید یحیی از ناحیه پیشانی مورد اصابت تیر مستقیم قرار گرفت و سرش کاملاً متلاشی شد.»
برخی از موضوعات مندرج در فصلها هفتگانه این کتاب عبارتند از:
فصل اول: تولد،تحصیلات ابتدایی،هجرت به قم- سفرهای تبلیغی
فصل دوم: علمای همدان،کشف حجاب،تعطیلی روضه خوانیها
فصل سوم: آیت الله بروجردی در وطن و هجرت به قم، حواشی بیت آیت الله بروجردی، درس اخلاق در حوزه، ولایتی های بی ولایت، علامه طباطبایی و تدریس فلسفه، جبهه ملی و نهضتی ها
فصل چهارم: آشنایی با امام خمینی، درس فلسفه امام، شوخ طبعی های آقای مصطفی خمینی، رحلت آیت الله خوانساری در همدان، مرجعیت امام
فصل پنجم: انجمنهای ایالتیو ولایتی، ماجرای اصلاحات ارضی، فاجعه حمله به مدرسه فیضیه، ماجرای کاپیتولاسیون، استقبال از امام در نجف، غارت کتابخانه امام .
فصل ششم: تیز بینی و خوش بینی امام، مسأله دکتر شریعتی، انجمن حجتیه، دار التبلیغ اسلامی، افکار آقای شریعتمداری
فصل هفتم: شهادت حاج آقا مصطفی خمینی، هجرت امام به پاریس، ورود امام به ایران، نقش زنان درانقلاب، امامت جمعه در همدان، ریاست جمهوری بنی صدر
نقد و بررسیها0
هنوز بررسیای ثبت نشده است.